Saturday, September 29, 2007

زمان سر سپردن بر راه



بر باد

بوی پاییز می آید
صدای آزادی برگها در باد
چرخشی بی قید
حتا لحظه ای , و بعد نقش زمینی نمناک
می خواند مرگ
لحظه ای که می ارزد عمری پای در بند
و من تنها و مست میچرخم
خزان ویرانگر وحشی را میبوسم
مینوازد نت آزادی را باد
چه سود ,نمیبینند آدمها
پنجره ها را از سوز و باران بسته
چشم بر جعبه ای روشن دوخته
گه گاه, کاغذ شیشه پاک کنی را ورق میزنند
گفته و نوشته
حتا اگر باد بمبی را با خود آورد
مهم نیست, زندگی زیباست
سمفونی باد مینوازد که خزان زیباست
زندگی اما؟
طنز تلخمان چون باد , موهایم را با خود برد
ما را کی؟

نیل
پ ن : بوی خوش دانشگاه تهران
آخوند عمید خط و نشون کشید که از امیر کبیر درس بگیریم. الف نون خط و نشون کشید که شورایی رسمی، نامشروع، ولی نه چندان محدود، قرار است به کار شناسایی و تصفیه فعالان دانشجویی بپردازد. و سهمیه ورودی دخترا به رشته پزشکی 30% بود و دخترها با رتبه ی بسیار بهتر از بسیاری پسرهای قبول شده پشت میله ها ی دانشگاه ماندند. اتوبوسهای کوی کلا جدا شد. یه اتوبوس برا خواهرا و یه اتوبوس برا برادرا. خوب شد این ترم فارغ التحصیل میشم وگرنه سال دیگه احتمالا شاهد یه زیر گذر برا خواهرا و یه رو گذر برا برادرا بودم که انتهاش یه تابلو ورود خواهران به دانشگاه ممنوع چون زنان ایران آزادترین زنانند. چه کسی جز خودمان داد کند این همه بیداد را

Monday, September 24, 2007





از طرف دانشجویان لیبرال ایران
به دانشجویان آمریکا

ما مطلع شده ایم که آقای احمدی نژاد قصد دارد در دانشگاه کلمبیا سخنرانی کند. ما از شما می خواهیم تا بدانید که در همان زمانی که او در آنجا سخنرانی می کند، در ایران، دانشجویان زیادی در زندان به سر می برند که از جمله آنها سه دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک ایران هستند که به خاطر اعتراضشان به احمدی نژاد در جریان دیدار او از دانشگاه پلی تکنیک زندانی شده اند. ما فقط از شما می خواهیم تا بدانید که به دیدار سفیر یکی از سرکوبگرترین دولتهای پلیسی جهان می روید. ما از شما می خواهیم تا به نمایندگی از ما درس خوبی به او بدهید زیرا که او نمی تواند شما را به زندان بیفکند آنچنان که ما را زندانی کرده است،زندانی می کند و زندانی خواهد کرد.

با بهترین احترامها
دانشجویان لیبرال ایران

Monday, September 17, 2007

غروب مان




شاید من بهتر از هر کس بدانم که چرا تنها انسان میخندد: او تنها, چنان ژرف رنج میبرد که از اختراع خنده ناگزیر بوده است. بدبخت ترین و غمناک ترین, چنانکه چنین می باید, شادترین جانور است.
اراده معطوف به قدرت, نیچه
خوب, گذروندن چهار روز باز هم در جبهه غربی دماوند و پناهگاه سیمرغ. کمترینش شاید همین عکسهای غروب و طلوع باشه. هر سه از یک زاویه و در سه روز متفاوتند. دو عکس اول غروب و عکس آخر سایه ی طلوع و اون برامدگی اون وسط هم سایه ی دماونده. چهار روز همراه با رنگ کردن و بیل زدن و دیدن. تا ارتفاع پنج و سیصد هم رفتم و حس کردم همه چیز بی نهایت پایینه. انگار روی بال هواپیما ثابت ایستادی و به پایین نگاه میکنی. همین
کسی که نیست
سخن گفتن, چرا
بی معنا
با هر چه از خود و سنگ . کوه
سخن گویی
دیوانه

Sunday, September 09, 2007

بیانیه

هنوز جوهر حکم حبس صادر شده برای امیر حسین اعتمادی نخشکیده بود که یکی از شاخص ترین و صادق ترین چهره های لیبرال دانشگاهی با حکمی مشابه مواجه شد. سعید قاسمی نژاد که تلاشهای پیگیر و دلیرانه اش در نشر و گسترش ارزشهای لیبرال، مورد تصدیق دوست و دشمن است، اکنون با حکم حبسی دو ساله مواجه است تا با تعلیق حکم ، تهدید زندان به مثابه شمشیر داموکلس ۵ سال بالای سر او و امیر حسین اعتمادی باشد.اما آنگونه که پیش از این گفتیم حاکمیت از این اقدامات طرفی نخواهد بست. اندیشه ی لیبرال که اکنون در جهان درختی پر بار و تناور با ریشه های عمیق و شاخه های سترگ است و در ایران نیز نهالی است رو به رشد و بالنده، از این آفات موسمی گزندی نخواهد دید.
فعالین لیبرال دانشگاههای تهران از این عملیات روانی تهدید آمیز ترسی به دل راه نخواهند داد.ما با تکیه بر عقلانیت سیاسی و با ادامه ی سیاست مقاومت و پایداری توام با بصیرت و متانت راه دشوار اما بی بدیل گسترش ارزشهای لیبرال را ادامه خواهیم داد و بی توجه به این اقدامات تحریک آمیز بدون در غلطیدن به ورطه ی مهلک رادیکالیسم کور ، با قوت تمام به فعالیتهای خود ادامه خواهیم داد. سعید قاسمی نژاد نیز در ادامه ی این راه چون گذشته،فعال و موثر با ما خواهد بود و ما نیز در کنار او. همچنان که امیر حسین اعتمادی دیگر فعال شاخص لیبرال، در کنار دیگر یارانش از این حکم بیمی به دل راه نداده و برای ادامه ی فعالیت خود مصمم است.
ما اینجا به صدای بلند اعلام می کنیم که فعالیت آزادانه ی فکری و سیاسی را حق قانونی و غیر قابل سلب خود و همه ی دیگر گرایشها و عقاید می دانیم و به هیچ وجه از این حق مسلم بشری و قانونی خود چشم پوشی نخواهیم کرد.
دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران

Sunday, September 02, 2007

هیچ


وهم

عقل او باز آمد
شور دیوانگی اش اما رفت
در میان خطوطی به تمامی صاف, سرگردان
یاد آن روزها که برای خود بود و گذشت
هیچ, سکوتی ممتد
به کوهستان رفت تنها
فراموشی, خاموشی
به سان آن لحظه که نفس کم آورده و بر سنگی نشسته
نه توان صعود است و
نه شوق فرود
در نشستن نیز
خطر فرسایش ذهن, فرسایش تن
طوفانی آمد
سنگ را شست
معلق ماند در فضای خود ساخته و ویران کرده
عاری از همه چیزخواند
سرود فرسایش خویش

نیل


توضیح عکس: سنگ عقاب که در کوه سبلان معروفه, در جبهه غربی و نزدیک جانپناه قرار داره که این مسیر کمتر صعود میشه. اما اون قسمت, جایی به واقع عجیبه. انگار به هر سنگی نگاه میکنی شکل موجودی است که مورد غضب قرار گرفته و سنگ شده. و تعداد این جور سنگها انقدر زیاده که اگه مدتی تماشاشون کنیم ممکنه مثل حسی که به من دست داد به شما هم بده و حس کنید زنده اند