Saturday, October 13, 2007

جنگل ابر و آفتاب






جنگل ابر, اما آفتابی, گویی تناقض در حدی وجودمان را فرا گرفته که حتا وقتی میریم جنگل ابر با آفتابی درخشان و آسمانی سراسر آبی و درختانی رنگارنگ, سبز و قرمز و زرد و تک و توک بی برگ و زالزالک قرمز جنگلی رو به رو میشیم و انقدر به این موضوع میخندیم که در آخر سفر اسم جنگل ابر به جنگل آفتاب تغییر میابد. شبی فوق العاده و به دلیل نبود ماه, پر ستاره, که برگ درختان جنگل دید ما را محدود کرده اما وقتی روی خاک دراز کشیدی از لابه لای برگ ها هم متوجه آسمان پر ستاره میشی. چادرهارو به شکل حلقه میزنیم و آتشی در وسط و طبق معمول شبهای کوهستان و به خصوص کویر و جنگل که امکان آتش روشن کردن هست , حلقه میزنیم و تا نیمه های شب میخونیم, بعد از آن هم دو نفر پاس شب میمونن برای روشن نگه داشتن آتیش که تعداد بیشتر میشه, برای صحبت کردن و بیدار موندن. بقیه هم میرن تو چادر و من هم کیسه خوابم رو کنار آتش کمی دورتر پهن میکنم که شاهد شب جنگل باشم. البته برای دقایقی تا خوابم برد. ولی شبی به یاد موندنی بود. دراز کشیده بودم و آتشی بزرگ نزدیک. باد میومد و از بالا برگها میچرخیدن و میریختن پایین, گه گاه هم عنکبوت گنده ای باهاشون بود و چرقه های آتش که پرواز میکردند و توی سیاهی جنگل نابود میشدند از دور صدای جغد و گه گاه پرندگان دیگه که نمیشناختم. صدای گرم دوستان و بعد خوابی عمیق.

جهان

جهان, آرام نمی ماند
شب, روز روشن را دوست می دارد
"من می خواهم" طنین خوشی دارد
و خوشتر از آن
"من دوست می دارم"

نیچه/ اکنون میان دو هیچ

Tuesday, October 09, 2007



انتقاداتی هست ولی به نظرم با توجه به حظور بسیج تمامی دانشگاه های تهران و حتا بسیج خارج از دانشگاه و تعداد زیاد اطلاعاتی ها که با اون لبخند زشت احمدی نژادی متمایز کننده از هر انسان عادی مشغول فیلم و عکس گرفتن بودن باز تجمع خوبی بود.



آقای احمدی نژاد !
رییس جمهوری اسلامی
با سلام
با خبر شدیم که حضرتعالی قصد حضور و سخنرانی در دانشگاه تهران – مهمترین دانشگاه کشور را دارید- ما از این حضور استقبال می کنیم نه از آن رو که موافق سیاستهای شما باشیم . بالعکس ما به عنوان منتقدین شما از حضورتان در دانشگاه تهران استقبال می کنیم تا این حضور مقدمه ای باشد جهت طرح پرسشهای اساسی پیرامون وضعیت کشور و سیاستهای نادرست جنابعالی و دولت تان.
سال گذشته در دانشگاه پلی تکنیک دانشجویانی که قصد طرح پرسش از شما را داشتند نه تنها موفق به طرح سئوالاتشان نشدند بلکه با گرفتار آمدن در یک سناریوی رسوا، همگی به زندان رفتند و در حال حاضر نیز 3 تن در شرایطی مشکوک و نا مشخص در زندان به سر می برند. آقای احمدی نژاد آیا تاوان پرسش از شما زندان است؟ شما چگونه می توانید ایران را آزادترین کشور دنیا بنامید در حالیکه دانشجویان و فعالین سیاسی اینجا به دلیل طرح انتقادات و سئوالاتشان به زندان می روند و مجبور به تحمل هفته ها و ماهها زندان انفرادی می شوند.
آقای احمدی نژاد!
شما آیا می دانید سلول انفرادی چیست و چه شکنجه ایست؟ اگر نمی دانید سری به بند 209 زندان اوین – که تحت امر وزیر اطلاعات دولت شما اداره می شود- بزنید و از کسانی که تنها به جرم انتقاد و بیان نظرات در آنجا محبوس شده اند بپرسید. آقای احمدی نژاد با وجود توقیف بیش از صد نشریه، بازداشت مداوم فعالین سیاسی و فعالین حقوق بشر،اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید، سه ستاره شدن دانشجویان و صدور احکام محرومیت از تحصیل برای دانشجویان منتقد، و تحمیل سانسور وقیحانه ی خبری به رسانه های مستقل آیا صحبت کردن از آزادی بیان در ایران بیشتر شبیه یک شوخی نیست؟ وقتی که احزاب همه اینگونه تحت فشارند و مامورین تحت امر شما در روز روشن به دفتر یک حزب قانونی حمله ی مسلحانه می کنند و اعضای ان را به زننده ترین وجه ممکن بازداشت می کنند شما چگونه می توانید مدعی وجود آزادی در کشور شوید؟ شما چگونه خود را یک دانشگاهی می دانید در حالیکه دانشگاه بدترین و مهلک ترین ضربات ضد حقوق بشری را طی یکی دو دهه ی اخیر از ناحیه ی دولت شما متحمل شده است؟
از حقوق بشر گفتیم. آقای احمدی نژاد آیا تا کنون متن اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را مطالعه کرده اید؟ آیا به آن اعتقاد دارید؟ یک بار در اجتماع مردم استان فارس گفته بودید حالتان از شنیدن نام دموکراسی به هم می خورد با توجه به نوع عملکرد شما به نظر می رسد شما با مطالعه ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نیز به حالت تهوع شدید یا لااقل حساسیت جدی دچار شوید.
آقای احمدی نژاد!
شما اگر ذره ای به آزادی، دموکراسی و حقوق بشر اعتقاد داشتید هرگز به برخوردهای اینچنینی با مخالفین و منتقدین خود –خواه دانشجو و خواه غیر دانشجو- رضایت نمی دادید.
آقای احمدی نژاد!
مگر شما نبودید که گفتید «مدل مو و پوشش جوانان مسئله ی کشور نیست» پس چطور به سخیف ترین و توهین آمیز ترین برخوردهای نیروی انتظامی با جوانان به بهانه ی مدل مو و نوع پوششان رضایت دادید و بر این برخورهای ضد حقوق بشری مهر تایید زدید؟
آقای احمدی نژاد!
آیا شما یک دروغگو هستید؟ ظواهر اینگونه نشان می دهد.
آقای احمدی نژاد!
ما پرسشهای مهمتری هم از شما داریم. ما پیرامون بیش از 120 میلیارد دلار در آمد نفتی دولت شما طی تنها دو سال و نحوه ی هزینه کردن آنها پرسشهای جدی داریم. آقای احمدی نژاد دولت شما در مدت 2 سال ، برابر با هفت سال دولت آقای هاشمی و شش سال دولت آقای خاتمی بودجه مصرف کرده است. این بودجه به کجا رفته است؟ چرا علیرغم این حجم از درآمد نفتی وضع اقتصادی مردم همچنان رو به وخامت است و بنابر آمار ، تعدا د افراد زیر خط فقر همچنان رو به گسترش است؟
آقای احمدی نژاد!
فرجام ماجرا جوییهای شما در پرونده ی هسته ای به کجا خواهد انجامید. مردم ایران چه گناهی کرده اند که باید با تحمل تحریم و به قیمت فقر بیشتر تاوان بلند پروازیهای هسته ای شما و دوستانتان را بدهند.
آقای احمدی نژاد!
آیا تضمین می دهید که این سیاست خارجی بی ترمز شما به جنگ و بد بختی بیشتر مردم ختم نشود؟ مردم ایران به هیچ وجه از انزوای بیشتر بین المللی استقبال نمی کنندچرا که ایران برای توسعه و آبادانی محتاج روابط عادی و به دور از تنش با جامعه ی بین المللی است، چیزی که شما با دروغ پردازیهایتان در مورد فاجعه ی هولوکاست و تحریک افکار عمومی جهانی هیچ امکانی برای آن باقی نگذاشته اید.
آقای احمدی نژاد!
شما از مهرورزی، عشق و عدالت می گویید در حالیکه معلمانی را که تنها حق خود را می خواستند به خشن ترین شکل سرکوب کردید. کارگرانی را که حق خو را می خواستند به زندان افکندید و دانشجویان و روشنفکرانی را که مخالف شما بودند یا متفاوت از شما می اندیشیدند را در زندانهایتان به زنجیر کشیدید.
آقای احمدی نژاد!
ما مصرانه از شما می خواهیم که به نقض حقوق بشر در ایران و به تعقیب و آزار منتقدین خاتمه دهید. ما از شما می خواهیم که به جای طرح شعارها و ادعا های تو خالی فکری جدی به حال اقتصاد بیمار دولتی و فقر فزاینده ی مردم کنید. ما از شما مصرانه می خواهیم که شبح جنگ و تحریم را از کشو ما دور کنید.
به امید ایرانی آزاد، مرفه و توسعه یافته
دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران