Saturday, December 22, 2007

هوم


آنقدر درگیر افکار جمعی شده ایم که دیگر برای افکار شخصی نه شوقی هست و نه وقتی. اول که شروع کردم نمیخواستم که بگویم که که هستم و که نیستم. میخواستم وارد نقد شم. نقد انسانهای ناشناس که بدون پیش داوری بتوانند نقد کنند.. حذف پیش داوری مهمه, پیش داوری از آدم آنچه که نیست رو می سازه.. اما بعد از یک رویداد کلا این خانه امنم ریخت و نظراتم که سیر خصوصی تا عمومی رو طی کرده بود. گاهی تبدیل به سفرنامه و کوه نامه شد و گاهی بیانیه و گاهی محلی برای مسخره کردن و مسخره شدن و البته محلی برای کند و کاو برادرا. آدمهایی که حال آدم به هم میخوره تو سازمان سیاه خودشون ببینیدشون چه برسه اینجا.دادگاهی برگزار شد و دوستان خیلی خوبی همراهیم کردند هم دانشگاهی هام هم نشریه ای و هم حلقه ای ها. دوستان زیادی رفتند دادگاه و محاکمه شدند, به جرم انسانیت. نوشته هایی منتشر شد. از اول سال نو یکی خودش رو کشت. یک دوست و همنورد از دیوار شروین سقوط کرد. زورو گربه پشمالوی 7, 8 سالم مرد. مامان بزرگ هم و همه چیز هنوز میگرده. ما هم گاهی تندتر و گاهی کندتر میچرخیم. من زنده ام.
یه تصویری از اطرافیان میسازیم و بعد که میبینیم یه چیز دیگس راحت میشکنیمش و میریم سراغ یکی دیگه که هنوز جا داره تخیلات خودمون رو وارد تصویرش کنیم. و افکار خودمون میشه پیش داوری.
میگن تو نوشته هام معمولا آخرشو خوب جمع نمیکنم. یعنی تمومش نمیکنم. خوب اگر از هر چیزی یه نتیجه گیری مشخص کنیم که میشیم متعصب. چارچوبی میسازیم که با هر نتیجه تنگ و تنگتر میشه و آخرش احساس خفگی می کنی.
دلم هوای کوهستان زمستانی رو داره. اون لحظه ای که هوا داره تاریک میشه و تو هنوز میون یه خروار برفی و سرما داره ذره ذره رسوخ میکنه. اما وقت لحظه ای استراحت هم نیست. هر لحظه بازی مرگ و زندگیست. لحظه ای غفلت و بعد پایان. بیخیالی و سرخوشیمو از کوه یاد گرفتم. اونجا که گاهی هر لحظش مرگ و زندگی توام هست. دیگر در باقی زندگی مجالی به جدی گرفتن لحظات آسفالتی رو نمیدهد.
نمیگویم که آرزو می کنم یا از خدا میخواهم, که مشکل مردم ما شده همین که فقط خواسته ای را از نیروی غیب بخواهند و خودشان تلاشی نکنند. میگویم همه با هم تلاش کنیم که مریم و جلوه و روناک و هانا و مجید و احسان و احمد و دانشجویان چپ و ... آزاد شوند و تلاش کنیم که حکم دلارام که متوقف شد, کلا باطل شود و هزاران تلاش کنیم دیگر, تلاش کنیم آزادی را. میگویم که خیلی ها دنبال کار دوستان تهرانی هستند. اما هانا و روناک را دریابیم. ندیدمشون و نمیشناسمشون. اما فکر اونها حتا بیشتر از مریم و جلوه دو دوست خوبم آزارم میده.

تنها صداست که می ماند

...
چه می تواند باشد مرداب
چه می تواند باشد جز جای تخم ریزی حشرات فساد
افکار سردخانه را جنازه های باد کرده رقم می زنند.
نامرد, در سیاهی
فقدان مردیش را پنهان کرده است
و سوسک... آه
وقتی که سوسک سخن می گوید

چرا توقف کنم؟
همکاری حروف سربی بیهوده ست
همکاری حروف سربی
اندیشه ی حقیر را نجات نخواهد داد
من از سلاله درختانم
تنفس هوای مانده ملولم می کند
پرنده ای که مرده بود به من پند داد که پرواز را به خاطر بسپارم
...
پرنده مردنیست

فروغ

Friday, December 07, 2007

بیانیه

هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.
ماده ی ۱۹ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر
هر شخصی حق دارد از آزادی تشکیل اجتماعات، مجامع و انجمن‌های مسالمت آمیز بهره مند گردد.
ماده ی ۲۰ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر
هیچ‌ کس‌ را نمی‌توان‌ به‌ مناسبت‌ عقایدش‌ مورد مزاحمت‌ و اخافه‌ قرار داد.هر کس‌ حق‌ آزادی‌ بیان‌ دارد. این‌ حق‌ شامل‌ آزادی‌ تفحص‌ و تحصیل‌ و اشاعه‌ اطلاعات‌ و افکار از هر قبیل‌ بدون‌ توجه‌ به‌ سر حدات‌ خواه‌ شفاهاً یا به‌ صورت‌ نوشته‌ یا چاپ‌ یا به‌ صورت‌ هنری‌ یا بهر وسیله‌ دیگر بانتخاب‌ خود می‌باشد.
بخشی از ماد ه ی ۱۹ میثاق حقوق مدنی و سیاسی
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‏ای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد.
اصل ۲۳ قانون اساسی
روزهای اخیر برای فعالین دانشجویی و سیاسی کشور روزهای تلخی بودند. بازداشت گسترده ی دانشجویان و فعالین چپگرا که آمار آنها در برخی گزارشها تا بیش از ۲۰ تن ذکر شده، تداوم بازداشت دانشجویان پلی تکنیک و دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، ادامه ی فشار بر فغالین جنبش زنان و بازداشت خانم جلوه جواهری و تکرار دوباره ی نقض حقوق بشر در کردستان و آذربایجان، چشم اندازی نامطبوع از نقض حقوق بشر را در مقابل دیدگان قرار داده است.
دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران، با اعلام اعتقاد قلبی خود به مفاد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و تلاش در جهت تحقق آن، لازم می دانند برخوردهای صورت گرفته ی اخیر با فعالین دانشجویی، کارگری، صنفی و مدنی را تقبیح کرده و لزوم رعایت حقوق کلیه ی فعالین مدنی- سیاسی با هر گرایش فکری و عقیدتی را یاد آور شوند.
ما خصوصا نسبت به سرنوشت دانشجویان چپگرای بازداشت شده، شدیدا ابراز نگرانی می کنیم و از تمامی مجامع حقوق بشری در داخل و خارج از کشور استدعا می کنیم با حساسیتی ویژه پیگیر سرنوشت این دانشجویان باشند و برای آزادی آنها بکوشند. ما عموم فعالین سیاسی را نیز به حساسیت نسبت به سرنوشت این افراد دعوت می کنیم و هر گونه بی توجهی نسبت به حقوق انسانی این بازداشت شدگان را غیر قابل توجیه می دانیم، نباید گذاشت خطای بی توجهی به حقوق بشر بار دیگر انگونه که در دهه ی ۶۰ اتفاق افتاد دوباره تکرار شود.
ما ضمن اعلام مرزبندی خدشه ناپذیر فکری و سیاسی با دانشجویان چپگرا و به رغم انتقادات شدیدی که نسبت به نوع و روش فعالیت سیاسی دانشجویان چپگرا داریم، دفاع از حقوق انسانی آنها، انگونه که در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مندرج است را وظیفه ی تخطی ناپذیر خود می دانیم.
ما بار دیگر نومیدانه حاکمیت را به رعایت موازین حقوق بشر (خصوصا مواد ۱۹ و ۲۰ اعلامیه) در مواجهه با فعالین سیاسی و دانشجویی فرا می خوانیم. ما به جد معتقدیم آزادی بیان، عقیده و فعالیت مسالمت آمیز سیاسی می بایست برای تمامی گرایشهای فکری و سیاسی، در محیطی دموکراتیک وجود داشته باشد و از همین منظر برخورد با فعالین چپگرا را محکوم نموده و خواستار آزادی هر چه سریعتر آنها هستیم.

دانشجویان لیبرال دانشگاههای تهران
پ ن : پس از مدتها