Sunday, August 17, 2008

hoom


سورنا را گرفته اند مثل خیلی موارد دیگر جای متهم و شاکی عوض شده است. شما زنی را در نظر بگیرید که مورد تجاوز واقع شده. او شکایت می کند و اگر خوش شانس باشد مرد متجاوز را هم شناسایی می کند و او بازداشت می شود. مرد اعتراف نمی کند زن اما گفته به او تجاوز شده پس این یعنی رابطه نامشروع به احتمال زیاد شلاق نیز می خورد و مجازات می شود. مرد اما تبرئه شده. حال اگر زن, ازدواج هم کرده باشد که دیگر هیچ احتمال اتهام زنا نیز وجود دارد. مجرم آزاد است و تبرئه می شود, شاکی اما مجازاتی سخت را پیش رو دارد. حال استادی نه تنها در دانشگاه زنجان بلکه استادی از جمع بزرگ استادان کل کشور نه به دختری دانشجو که در واقع به کل دانشجویان تجاوز کرده. دانشجویان شاکیند و دکتر مددی که حیف نام استاد و دکتر است برایش متهم. اما مثل مثال ساده ی بالا متهم تبرئه شده و دانشجویان مجازات. این واقعیت قابل گسترش به تمام زوایای زندگی است. به هر چه که اعتراض کنی, به جرم اعتراض, مجازات خواهی شد.

تهران کوه دارد- تهرانتو کوه ندارد
خبر: تابناک: نايب رئيس هيئت كوهنوردي بانوان آستارا گفت: براي نخستين بار در جهان و ايران، يك كوهنورد زن 50 ساله آستارايي در درياچه يخ زده و زير صفر درياچه قله سبلان استان اردبيل موفق به شنا شد. هاجر چهاربند امروز در گفتگو بافارس در آستارا افزود: روز گذشته 20 نفر از اعضاي هيئت كوهنوردي بانوان آستارا به سرپرستي بنده، موفق به صعود قله 4 هزار و 811 متري سبلان شدند.
وي ادامه داد: در جريان اين صعود موفقيت‌آميز يكي از كوهنوردان 50 ساله گروه مذكور به نام شهين باغچه‌سرايي موفق به شنا در درياچه قله سبلان شد.
چهاربند اظهار داشت: اين شنا در حالي صورت گرفت كه يك طرف آب اين درياچه يخ زده و آب قسمت ديگر درياچه با دماي زير صفر درجه بود ولي اين كوهنورد زن با سابقه به مدت 45 دقيقه در آن شنا كرد كه يك ركورد جهاني است زيرا تاكنون هيچ زن ايراني و يا خارجي در اين درياچه عميق كه عمق آن به حدود 50 متر مي رسد، موفق به شنا نشده است.

- شنای یک کوهنورد زن ایرانی در دریاچه قله سبلان که حتا وسط تابستان هم قطعه های یخ روی آن شناور است, شاید در
میان اخبار متفاوت و جورواجور گم شده باشد. اما معانی بسیاری دارد. یاد قدیم گروه کوه خودمون می افتم. سه سال پیش کلاسهای کاراموزی دختر ها و پسرها مخلوط بود و جنسیت استاد هم مطرح نبود. کارآ»وزی کوهپیمایی و سنگ نوردی به این ترتیب گذشت اما سر یخ و برف بخش نامه ی جدیدی ابلاغ شد. کلاس دخترها و پسرها باید جدا باشد و استادان زن به زنها و استادان مرد به مردها آموزش دهند. اکثر کلاس ها با دلیل کم بودن داوطلبان دختر و یا کم بودن استاد زن و پر بودن وقت آنها عقب می افتاد. باز وضع گروه ما بهتر بود و یک سری مسائل دیگه. با سه تا از دوستان رفتیم همین قله که زیبا ترین جای دنیاست. تو دامنه های سبلان به یک مرد چوپان بر خوردیم که متعجبانه از یکی از دوستان پرسید این دخترا چرا می رن کوه. این خبر خاطرات و اتفاقات زیادی رو یاد آوری می کنه برا همین این خبر رو که خوندم خیلی خوشحال شدم. http://www.shemirankooh.ir/post-248.aspx
عکس: قله سبلان

Tuesday, August 12, 2008

jk' ng


هوم از وقتی اومدم یک خبر خوب هم نشنیدم. روز به روز هم اخبار بدتر می شوند. اخبار را که دوستان می نویسند و می شنویم و می دانیم. لایحه ضد خانواده و اعدام و احکام حبس و...
اینجا هم که چند روز اول بی هیچ حسی و بی هیچ تمرکزی تنها دیدم و شنیدم. اما باید آرام تر شود تا بفهمم کجام و چه خبر است.
اما پریروز سخنرانی خانم عباس قلی رو رفتم که درباره بررسی گفتمان جدید جنبش های زنان در ایران بود. در اعلام برنامه ی سخنرانی نوشته شده بود ( در این برنامه خانم عباس قلی زاده در مورد تفاوتهای بین جنبش های فمینیستی مختلف در ایران صحبت خواهد کرد. در این صحبت ایشان به اختلافات بین این نهضت ها که به علت دلایل واقع گرایانه ای به وجود آمده اند خواهد پرداخت). اول قصد نداشتم برم اما وقتی عنوانی به این گندگی رو دیدم کنجکاو شدم که یک نفر چطور می تونه راجع به همه ی اینها صحبت کنه. خوب بود حداقل می نوشت راجع به گروه میدان. که خوب رفتم و البته حرف های زیادی هم راجع به کمپین یک میلیون امضا گفتند. البته تقریبا تمام معایبش را از دید خودشان اسم بردند و بعد هر ایراد می گفتند اما ما در گروه میدان و ما در کمپین ضد سنگسار خیلی خوبیم .
در انتها هر نفر تنها می توانست یک سوال بپرسد که من یک سوالم را پرسیدم و جواب درستی هم نگرفتم. درنتیجه نقدهایی که به صحبت هاشون داشتم رو اینجا می نویسم. به نظر من اصلا از نظر اخلاقی و حرفه ای درست نیست که یک فردی که با گروه های دیگر زنان مشکل دارد بیاید عنوان سخنرانیش رو صحبت راجع به همه این گروه ها ی ایران اون هم در کشوری خارجی و در یکی از معتبرترین دانشگاه ها بگذارد.
گفتند که ایدئولوژی در جنبش زنان از بین رفته و پراگماتیسم جایش را گرفته. اما من تعداد زیادی از فعالین رو می شناسم که اتفاقا با ایدئولوژی های مختلف کنار هم جمع شدند و کار می کنند و کسی هم ایدئولوژی خودش رو منکر می شه.
گفتند که برابری خواهی حقوقی 100 سال و بلکه بیشتر است که در ایران مطرح بوده در نتیجه خواست کمپین جدید نیست و سپس مطرح کردند که آیا برابری خواهی پاسخ گوی تمام نیاز های زنان است؟ و سپس گفتند نه, در نتیجه گروه های دیگر زنان به وجود آمدند. خوب با اینش منم مشکلی ندارم اما بعد گفتند که کمپین یک میلیون امضا و تغییرات قانونی چون در میان توده مردم کار می کند تغییر ساختاری به وجود نمی آورد اما ما در گروه میدان با نوبنیاد گرایی مقابله می کنیم یعنی با سطوح بالاتر از مردم که همون طور که می دونید نو بنیاد گراها دو, سه ساله به قدرت رسیدند.
اولا تغییر ساختاری چیست و دوما از کی تا به حال تغییر در رده بالای جامعه ساختاری محسوب می شود و از کی تغییر در توده مردم ساختاری نیست. برای نشان دادن بیهوده بودن کمپین گفتند که شما عراق و افغانستان رو ببینید قوانینش برابر شده اند اما مگر در وضعیت مردم تغییری به وجود آمد؟ سوال من اینه که اتفاقا در عراق و افغانستان قوانین از بالا تغییر کردند و در نتیجه برای مردم فایده ای نداشتند و این مشابه همون کاری است که خودشون گفتند خوبه و ما در میدان انجام می دیم.
اما کمپین اگر موفق به تغییر قوانین شود به علت فشار از پایین و آگاهی خود مردم است پس مشخص است که در زندگی مردم تغییر به وجود می آید.
گفتند کمپین یک میلیون امضا سطحی است و تنها 5و 6 قانون رو می خواهد تغییر دهد اما ما در کمپین ضد سنگسار عمقی نگاه می کنیم. می دانیم که کسانی که محکوم به سنگسار می شوند اکثرا از قشر فقیرند ما می فهمیم بین زن شیعه و مرد شیعه بین زن سنی و مرد سنی بین زن کرد و مرد کرد و... تفاوت هست پس وقتی میگیم سنگسار نه یعنی می خواهیم یک تغییر ساختاری به وجود بیاریم.
من می خواستم بگم پس قتلهای ناموسی, تعدد زوجات قوانین طلاق و دیه و... همه ی اینها که بیشتر گریبان زن فقیر و قومیتها و غیره رو گرفته. شما چطور بدون نام بردن از این قوانین 10 مورد کمپین رو به پنج شیش مورد کاهش می دید و بعد هم می گید فایده ای ندارند.
در مقابلش از جداسازی جنسیتی و مهندسی جنسی در جامعه نام می برید که خوب است مردم از اینها مطلع شوند و خواستار تغییر. ما چطور می تونیم انتظار داشته باشیم مردمی که هنوز ضرورت تغییر همین قوانینی که به قول شما صد ساله داریم براشون می جنگیدیم رو درک نکردند حالا بیان بحث مهندسی جنسی رو درک کنند و بخوان تغییرش بدهند؟
بعد هم مگه ما مشکلاتمون از سه سال پیش که به قول شما نو بنیاد گراها و به قول ما عهد عتیق گراها سر کار اومدند شروع شد که حالا بیایم با اونها مقابله کنیم کار ساختاری کردیم و مشکلاتمون حل میشه؟ در دوره اصلاحات هم همین مشکلات بود قبلترش هم.
برای کارهای دیگران در هر سطحی می توان ارزش قائل شد اما برای کاری که با لوث کردن و از بین بردن ارزش کار دیگران بخواهد خود را بزرگ جلوه دهد نه.
پ ن: کتابامو هنوز باز نکردم. شعر خاصی توی ذهنم نیست. تو گوگل برتولت برشت رو سرچ کردم و این اومد
یادی از دختر غرق‌شده
شعری از برتولت برش
تترجمه‌ی بهروز مشیری
1چون غرق شد
و به زیر آب فرو رفت
و از رودها و شط‌ها گذشت
فیروزه‌ی آسمان بس شگفت می‌درخشید
گفتی آسمان باید تن بی‌جان او را نوازش دهد.
2خزه‌ها و جلبک‌ها به تنش پیچید
تا تن بی‌جانش کم کم سنگین‌تر شد.
ماهیان، بی‌پروا، گرد او شنا می‌کردند
و گیاه و جانور، آخرین سفرش را دشوارتر.3
و آسمان شام‌گاه، همچون دود، سیاه شد
و شب، نور را به یاری ستارگان زنده نگه داشت.
اما، بامداد، بازآمد تا او راباز هم صبح و شبی باشد.
4و چون تن پریده رنگش در آب گندید
چنین شد که خدا نیز سرانجام او را فراموش کرد،
نخست چهره‌اش، سپس دست‌هایش، و آن‌گاه گیسوانش
با بسیاری لاشه‌ها، لاشه‌ای شد در رودها.