هواهای نفسانی 2
" عقل فقط برده هواهای نفسانی است و باید هم باشد, هیچ چیز با وسوسه هوای نفس مقابله نتواند کرد و آن را کم اثر نتواند ساخت مگر وسوسه ای متضاد." هیوم
مثلا هیچ چیز به اندازه امتحانها نمیتونست من رو به این طور باز نوشتن وا دار کنه.
و اما بحث هواهای نفسانی البته اگر تمام خواسته های بشر رو در بر بگیره نه فقط اونطور که اول به نظر میاد میل جنسی رو, بسیاری از سوالهای ریز و درشت رو پاسخ میده. مثلا متوجه میشیم که دقیقا عقلانی پنداشتن انسان به نوعی کلیشه تبدیل شده که از اول زندگی وارد ذهن ما میشه و فکر میکنیم کارهایی که انجام میدیم از رو عقل. اما بعد با اولین ورود به اجتماع قانون میاد وسط و دقیقا قانون چرا به وجود اومد؟ چون انسانها عقلانی رفتار نمیکردند و هوای نفسانی رفتار میکردند. و باید یک چیزی از همون جنس , جنس سود و زیان و خواسته ایجاد میشد که بتونه جلوی این رفتار رو. بگیره. و این دقیقا دلیل اینه که ما باید خیلی به زندان بان گیر بدیم. چون وضعیت طوری شده که قانون فقط برای زندانی است و زندان بان رو اگر پلیس راهنمایی بگیریم. که به هیچ عنوان قوانین راهنمایی رو با دلیل پلیس بودن اجرا نمی کنه. اگر زندان بان منکرات بگیریم که شاهد موارد بسیار تجاوز در کلانتری ها و ... هستیم و نمونه های مختلف و حتا احتمالا قتل که الان مشخص ترینش دکتر زهرا بنی یعقوب هست. و یا اجرا نشدن هیچ یک از قوانین مربوط به حقوق شهروندی و متهمین و زندانی و حتا کشته شدن زندانی به دست زندان بان مثل قتل زهرا کاظمی و ... انقدر موارد تخلف به دست به اصطلاح مجریان قانون زیادند که نمیشه همرو نوشت. اگر قوانین دقیقا به دلیل جلو گیری از رفتارهایی که بر اساس عقل نیست و هوای نفسانی هست به وجود اومده اونهم برای مردمی که هیچ قدرتی ندارند. پس برای کسانی که قدرت دارند باید قوانینی سخت تر و سنگین تر اجرا بشه تا اونها رو از سود جویی و رفتارهای غیر عقلانی باز داره نه این که تازه همه ی دستگاه های قدرت دست به دست هم بدهند که به دلیل واهی حفظ نظام و امنیت ملی و ... بر این رفتارهای مجرمانه سر پوش بگذارند. ما باید به شدید ترین شکل ممکن به زندان بان گیر بدیم که نتونه صرفا به دلیل سرکوب برابری خواهی و حق طلبی, هانا و روناک رو با اتهام همکاری با گروه هایی که به هیچ عنوان ثابت نشده ,ماه ها در زندان بندازه و سپس خبر رسانی راجع به اونها رو ممنوع اعلام کنه. اگر کسی جرمی مرتکب شده با ارائه دلایل کافی باید در دادگاهی درست و نه فرمایشی محاکمه بشه و دراونجا یا اتهام ثابت میشه و یا تبرئه و تا قبل از تشکیل دادگاه هیچ کسی حق نداره اعلام جرم کنه که خود این اعلام جرم کردن عملی مجرمانه است. انواع تهمت زدنها که مسلما کاری عقلانی نیست و صرفا از روی سود و منافع به وجود میاد به خصوص اگر از طریق رسانه های رسمی باشه بسیار مجرمانه هست اما وقتی از طریق روزنامه ای مثل کیهان صورت میگیره دقیقا چون جزو صاحبان قدرته از این قوانین مبرا ست. و تمام اینها امنیت اجتماعی مردم را به خطر میندازه. چون مثل توده ای بی دفاع شکل میگیرند که باید تمام چارچوبهای جامعه رو رعایت کنند بدون آنکه سازنده ها و پاسداران این چارچوبها خود ملزم به رعایت آنها باشند و دقیقا چون خود آنها ملزم نیستند روز به روز این چارچوبها رو تنگ تر میگیرند تا فضای خارجی بیشتری برای حرکت خودشون باقی بماند.
زندان بان را فراموش نکنیم و وظیفه تک تک افراد جامعه است که به زندان بان گیر بدهند به امید روزی که زندان بان هم ملزم به رعایت قانون باشد. اینجا بحث اشکالات متعدد قوانین ما اصلا مورد بحث نبود. که خودش کلی جای بحث داره
پ ن : شاید اگر عقل رو کنار بگزاریم ما همگی گاو باشیم. برای من مهم نیست. من گاوها رو دوست دارم. از بسیاری از انسانها بیشتر دوست دارم.
پن 2 : دارم میفهمم اعدام یعنی چی, تصوری نداشتم و متاسفم که نداشتم.
http://www.maryam-blog.com/2008/01/post_35.html
نیویورک
اداره و افشا
نه,نه,نه,نه, من فاش می کنم
دسیسه این اداره های متروک را فاش می کنم
که احتضارها را به رادیو خبر نمی دهند
که برنامه های جنگل را پاک می کنند
و خود را عرضه می کنم
تا طعمه شوم گاوهای بی احشاء را
آن دم که دره را از غریو می انبارند
آنجای را که از روغن, سرمست می شود هودسن
مثلا هیچ چیز به اندازه امتحانها نمیتونست من رو به این طور باز نوشتن وا دار کنه.
و اما بحث هواهای نفسانی البته اگر تمام خواسته های بشر رو در بر بگیره نه فقط اونطور که اول به نظر میاد میل جنسی رو, بسیاری از سوالهای ریز و درشت رو پاسخ میده. مثلا متوجه میشیم که دقیقا عقلانی پنداشتن انسان به نوعی کلیشه تبدیل شده که از اول زندگی وارد ذهن ما میشه و فکر میکنیم کارهایی که انجام میدیم از رو عقل. اما بعد با اولین ورود به اجتماع قانون میاد وسط و دقیقا قانون چرا به وجود اومد؟ چون انسانها عقلانی رفتار نمیکردند و هوای نفسانی رفتار میکردند. و باید یک چیزی از همون جنس , جنس سود و زیان و خواسته ایجاد میشد که بتونه جلوی این رفتار رو. بگیره. و این دقیقا دلیل اینه که ما باید خیلی به زندان بان گیر بدیم. چون وضعیت طوری شده که قانون فقط برای زندانی است و زندان بان رو اگر پلیس راهنمایی بگیریم. که به هیچ عنوان قوانین راهنمایی رو با دلیل پلیس بودن اجرا نمی کنه. اگر زندان بان منکرات بگیریم که شاهد موارد بسیار تجاوز در کلانتری ها و ... هستیم و نمونه های مختلف و حتا احتمالا قتل که الان مشخص ترینش دکتر زهرا بنی یعقوب هست. و یا اجرا نشدن هیچ یک از قوانین مربوط به حقوق شهروندی و متهمین و زندانی و حتا کشته شدن زندانی به دست زندان بان مثل قتل زهرا کاظمی و ... انقدر موارد تخلف به دست به اصطلاح مجریان قانون زیادند که نمیشه همرو نوشت. اگر قوانین دقیقا به دلیل جلو گیری از رفتارهایی که بر اساس عقل نیست و هوای نفسانی هست به وجود اومده اونهم برای مردمی که هیچ قدرتی ندارند. پس برای کسانی که قدرت دارند باید قوانینی سخت تر و سنگین تر اجرا بشه تا اونها رو از سود جویی و رفتارهای غیر عقلانی باز داره نه این که تازه همه ی دستگاه های قدرت دست به دست هم بدهند که به دلیل واهی حفظ نظام و امنیت ملی و ... بر این رفتارهای مجرمانه سر پوش بگذارند. ما باید به شدید ترین شکل ممکن به زندان بان گیر بدیم که نتونه صرفا به دلیل سرکوب برابری خواهی و حق طلبی, هانا و روناک رو با اتهام همکاری با گروه هایی که به هیچ عنوان ثابت نشده ,ماه ها در زندان بندازه و سپس خبر رسانی راجع به اونها رو ممنوع اعلام کنه. اگر کسی جرمی مرتکب شده با ارائه دلایل کافی باید در دادگاهی درست و نه فرمایشی محاکمه بشه و دراونجا یا اتهام ثابت میشه و یا تبرئه و تا قبل از تشکیل دادگاه هیچ کسی حق نداره اعلام جرم کنه که خود این اعلام جرم کردن عملی مجرمانه است. انواع تهمت زدنها که مسلما کاری عقلانی نیست و صرفا از روی سود و منافع به وجود میاد به خصوص اگر از طریق رسانه های رسمی باشه بسیار مجرمانه هست اما وقتی از طریق روزنامه ای مثل کیهان صورت میگیره دقیقا چون جزو صاحبان قدرته از این قوانین مبرا ست. و تمام اینها امنیت اجتماعی مردم را به خطر میندازه. چون مثل توده ای بی دفاع شکل میگیرند که باید تمام چارچوبهای جامعه رو رعایت کنند بدون آنکه سازنده ها و پاسداران این چارچوبها خود ملزم به رعایت آنها باشند و دقیقا چون خود آنها ملزم نیستند روز به روز این چارچوبها رو تنگ تر میگیرند تا فضای خارجی بیشتری برای حرکت خودشون باقی بماند.
زندان بان را فراموش نکنیم و وظیفه تک تک افراد جامعه است که به زندان بان گیر بدهند به امید روزی که زندان بان هم ملزم به رعایت قانون باشد. اینجا بحث اشکالات متعدد قوانین ما اصلا مورد بحث نبود. که خودش کلی جای بحث داره
پ ن : شاید اگر عقل رو کنار بگزاریم ما همگی گاو باشیم. برای من مهم نیست. من گاوها رو دوست دارم. از بسیاری از انسانها بیشتر دوست دارم.
پن 2 : دارم میفهمم اعدام یعنی چی, تصوری نداشتم و متاسفم که نداشتم.
http://www.maryam-blog.com/2008/01/post_35.html
نیویورک
اداره و افشا
نه,نه,نه,نه, من فاش می کنم
دسیسه این اداره های متروک را فاش می کنم
که احتضارها را به رادیو خبر نمی دهند
که برنامه های جنگل را پاک می کنند
و خود را عرضه می کنم
تا طعمه شوم گاوهای بی احشاء را
آن دم که دره را از غریو می انبارند
آنجای را که از روغن, سرمست می شود هودسن
لورکا
0 Comments:
Post a Comment
<< Home