Tuesday, April 01, 2008

عیدانه


عید آمد. گه ترین سال با گه ترین اتفاقات ممکن تموم شد. به جز معدود اتفاقات خوب باقیش به معنای واقعی دهن سرویسی. امسال اما با سفری خوب و متفاوت و انسانهایی جدید در قامت دوست آغاز شد.13 روز و ما 13 نفر. دور زندگی تند شده و تمرکزی نیست. حمید در کوه ها گم شد و باز هم افسوسی دیگر که چرا تنها رفت. تغییری رخ داده و دیگر در پی اثبات نیستیم. همینیم که هستیم.
...
پنجره
چون تلخی لب خنده ی حزنی
باز شو
تا شاخه نوری بروید
در شکاف خاک خشک رنج ام
از بذر تلاش من!

پنجره
بیدار شب
هشیار شب
در انتظار صبح دم چیزی
نمی گوید...

پنجره!
دانم که آخر, چون یکی لب خند
خواهی کشت این روح مصیبت را
که ماسیده است
در هزاران گوشه ی تاریک و کور این شبستان سیاه وهم
...
شاملو- شبانه

5 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سال جدید.. سال خوبی باشه برای همه مون..
نیل جانم دلت شاد و لبت خندون

Tuesday, April 01, 2008 10:13:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

Hello. This post is likeable, and your blog is very interesting, congratulations :-). I will add in my blogroll =). If possible gives a last there on my blog, it is about the Smartphone, I hope you enjoy. The address is http://smartphone-brasil.blogspot.com. A hug.

Wednesday, April 02, 2008 9:53:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

http://tabari-ehsan.blogfa.com

Thursday, April 03, 2008 3:44:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

... درود

Monday, April 07, 2008 6:47:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

شاید جنگ خاتمه یافته باشد، ولی مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زنهار این غفلتی که من و تو را در خود گرفته است، ظلمات قبامت است!
با بازدید از وبلاگ ماهنامه « ستارگان درخشان» با نظرات خود ما را در انجام ادای دین به شهدا، فارغ از همه رنگ بندی ها و دسته بندی ها یاری فرمائید.

Saturday, April 12, 2008 11:41:00 AM  

Post a Comment

<< Home