هوم. اوین
مبارزه تا آزادی همه به خصوص دوستان باقی مانده در بند اوین: نوشین احمدی خراسانی- پروین اردلان- - محبوبه حسین زاده- محبوبه عباسقلی زاده- - مریم حسین خواه- مینو مرتاضی- فاطمه گوارایی- شهلا انتصاری- سوسن طهماسبی- ژیلا بنی یعقوب -آسیه امینی- شادی صدر- الناز انصاری- جلوه جواهری- زارا امجدیان- نسرین افضلی- مهناز محمدی- رضوان مقدم-
فراخوان تجمع روز جهانی زن
فراخوان تجمع روز جهانی زن
روز جهانی زن را زمانی گرامی میداریم که هنوز قوانین تبعیضآمیز بر سر زنان میهنمان سنگینی میکند. سیاستهای جداسازی و سهمیهبندی جنسیتی با شدت هرچه تمامتر اعمال میشود. جنگ طلبان با کوبیدن بر طبل جنگ، آرامش و امنیت را از مردم سلب میکنند، حقوق بشر به طور مستمر نقض میشود. زنان، کودکان و سایر قربانیان خشونت و بیعدالتی، پناهی نمییابند و آسیبهای اجتماعی و فقر هرچه بیشتر چهرهای زنانه به خود میگیرد. در این شرایط، زنان با تلاشهای خستگیناپذیر در مسیر احقاق حقوق انسانی، شهروندی و جنسیتی همچنان پای میفشارند.ما با تاکید بر خواستههای دموکراتیک و مسالمت جویانه خود، از همه زنان و مردان آزاداندیش دعوت میکنیم برای ابزار همبستگی تا رفع هر گونه تبعیض و بیعدالتی علیه زنان و اعتراض به دستگیر شدن عدهای از فعالان زنان، به تجمع ما که در روز 8 مارس، 17 اسفند 85 از ساعت 2 تا 3 بعد از ظهر در مقابل در اصلی مجلس برگزار خواهد شد، بپیوندند.
پ.ن1: اين تجمع بدون سر دادن هيچگونه شعاري و در سكوت برگزار خواهد شد. لطفن اگر ميآييد حتا اگر به شما توهين كردند با آنها درگير نشويد و حرفي نزنيد.
پ.ن2: با توجه به كمبود وقت و شايعهي لغو اين مراسم، تا جايي كه امكان دارد براي انتشار اين اطلاعيه بكوشيد.پ.ن3: اين تجمع تنها براي بزرگداشت مراسم 8 مارس و در اعتراض به بازداشت فعالان زن برگزار خواهد شد و هيچ هدف ديگري را دنبال نميكند و وابسته به هيچ سازمان يا فرد خاصي نيست و فقط تصميم جمعي از فعالان زن است كه دستگير نشدهاند!
پ.ن1: اين تجمع بدون سر دادن هيچگونه شعاري و در سكوت برگزار خواهد شد. لطفن اگر ميآييد حتا اگر به شما توهين كردند با آنها درگير نشويد و حرفي نزنيد.
پ.ن2: با توجه به كمبود وقت و شايعهي لغو اين مراسم، تا جايي كه امكان دارد براي انتشار اين اطلاعيه بكوشيد.پ.ن3: اين تجمع تنها براي بزرگداشت مراسم 8 مارس و در اعتراض به بازداشت فعالان زن برگزار خواهد شد و هيچ هدف ديگري را دنبال نميكند و وابسته به هيچ سازمان يا فرد خاصي نيست و فقط تصميم جمعي از فعالان زن است كه دستگير نشدهاند!
هوم
تو ی این سه روز خیلی چیزا دیدم, ساکت تر از همیشه گه گاه با فریاد. کاری به چشم بند و بازجویی و سرود و شعار و حال بد برخی از دوستان ندارم که اونجا انقدر همه محکم بودند که منه بی تجربه هم هیچ احساس تزلزل نکردم .از نیروی انتظامی که عادت به زدن داره و بازجو و اطلاعاتی و زندان بان انتظار دیگه ای نمیشه داشت. اما حالا که بیرونم داغون شدم, نه به خاطر این سه روز بلکه به خاطر چیزهایی که شنیدم و در نتیجه اش عده ای مراسم پنج شنبه رو .... از اتفاقاتی که این بیرون رخ داده و خبرهایی که از انتقال سه دوست به بند عمومی زندان صرفا به خاطر اعتراض به نیاوردن دکتر کردند رسید, از خود نمایی یکی از بچه های لیبرال دانشگاه جلو ی وزرا, و باز مطرح شدن بحث لیبرال و چپ بعد از مراسم تندیس توسط یکی از بچه های چپ, احساس بد نا امیدی کردم, شاید چون انتظار دیگه ای میشد داشت.
اون تو همه کارمندها در هر رتبه و مقام دروغ میگفتند. یک بار هم نشد در مورد کوچکترین مساله حرف راست بزنن. اگر هم دیدید اجازه تماس تلفنی دادند برای این بود که آخر, صبح سه شنبه طاقت دوستان تموم شد و بند رو روی سرشون گذاشتند. از ظهر تصمیم اعتصاب غذا گرفته شد و سلول به سلول با فریاد اعتصاب تا آزادی و کوبیدن مشت بر دریچه فلزی تهویه برای اعلام اعتراض به تمام این بازداشتها و بازجویی ها ی غیر قانونی منتقل شد. که ما آزاد شدیم . حال همه تقریبا خوب بود, اعتراض داشتیم به در انفرادی بودن شهلا انتصاری و امروز خبر دیگری که چهار نفر در انفرادی هستند.
اونجا همه معتقد بودند که 8 مارس باید اجرا شه.
سرود ملی این سه روز میخواندیم و خواهیم خواند:
هر آن کس عاشق است از جان نترسد یقین از بند و از ز ز ز ز زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه که گرگ از هی هی چو چو چو چو چوپان نترسد
پ ن: مرسی از همه که در خبر رسانی تمام تلاششون رو کردند. همه اون تو از این کار خیلی خوشحال بودند.
شنیدم دیروز دانشکده رو لرزوندین. واقعا فکرشو نمیکردم. مرسی از همه
سایه های تردید
نه از دیدگاه ما
که از پس مبهم اجسامی سخت, آشنا بر میخیزد
اجسامی گاه به نام انسان
گاه آرمان
شبه رمز آلود چه زلال است
همانست که هست
نیل
تو ی این سه روز خیلی چیزا دیدم, ساکت تر از همیشه گه گاه با فریاد. کاری به چشم بند و بازجویی و سرود و شعار و حال بد برخی از دوستان ندارم که اونجا انقدر همه محکم بودند که منه بی تجربه هم هیچ احساس تزلزل نکردم .از نیروی انتظامی که عادت به زدن داره و بازجو و اطلاعاتی و زندان بان انتظار دیگه ای نمیشه داشت. اما حالا که بیرونم داغون شدم, نه به خاطر این سه روز بلکه به خاطر چیزهایی که شنیدم و در نتیجه اش عده ای مراسم پنج شنبه رو .... از اتفاقاتی که این بیرون رخ داده و خبرهایی که از انتقال سه دوست به بند عمومی زندان صرفا به خاطر اعتراض به نیاوردن دکتر کردند رسید, از خود نمایی یکی از بچه های لیبرال دانشگاه جلو ی وزرا, و باز مطرح شدن بحث لیبرال و چپ بعد از مراسم تندیس توسط یکی از بچه های چپ, احساس بد نا امیدی کردم, شاید چون انتظار دیگه ای میشد داشت.
اون تو همه کارمندها در هر رتبه و مقام دروغ میگفتند. یک بار هم نشد در مورد کوچکترین مساله حرف راست بزنن. اگر هم دیدید اجازه تماس تلفنی دادند برای این بود که آخر, صبح سه شنبه طاقت دوستان تموم شد و بند رو روی سرشون گذاشتند. از ظهر تصمیم اعتصاب غذا گرفته شد و سلول به سلول با فریاد اعتصاب تا آزادی و کوبیدن مشت بر دریچه فلزی تهویه برای اعلام اعتراض به تمام این بازداشتها و بازجویی ها ی غیر قانونی منتقل شد. که ما آزاد شدیم . حال همه تقریبا خوب بود, اعتراض داشتیم به در انفرادی بودن شهلا انتصاری و امروز خبر دیگری که چهار نفر در انفرادی هستند.
اونجا همه معتقد بودند که 8 مارس باید اجرا شه.
سرود ملی این سه روز میخواندیم و خواهیم خواند:
هر آن کس عاشق است از جان نترسد یقین از بند و از ز ز ز ز زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه که گرگ از هی هی چو چو چو چو چوپان نترسد
پ ن: مرسی از همه که در خبر رسانی تمام تلاششون رو کردند. همه اون تو از این کار خیلی خوشحال بودند.
شنیدم دیروز دانشکده رو لرزوندین. واقعا فکرشو نمیکردم. مرسی از همه
سایه های تردید
نه از دیدگاه ما
که از پس مبهم اجسامی سخت, آشنا بر میخیزد
اجسامی گاه به نام انسان
گاه آرمان
شبه رمز آلود چه زلال است
همانست که هست
نیل
10 Comments:
و من عکس ترا تماشا میکردم
نمی خواستم ترا این گونه دیده باشم
چشم ولی چگونه میتوان از خنده ات برداشت ؟
دخترک عزیز سرزمین من
هزار دلیل دیگر البته هست برای افتخار کردن به وجودت
دیدنت را در باد های فراز قله های میهنم آرزو می کردم
تماشایت را در هنگام ترنم زیباترین ترانه های جهان
امشب تا سپیده دم خواب به چشمت نخواهد آمد
دوستان را تک به تک بیاد می آوری در خیال
فردا که سر به گردانی و به کوه بنگری چه برقی خواهد زد چشمانت
چه شوقی خواهد جوشید در دلت چه تعبیر تازه ای خواهی کرد از آزادی
کسی چه میداند از اندیشه ات کدام چشمه سار گذر میکند
من از کجا بدانم این کلمات به دلت خواهد نشست
Nil e aziz e delllll :)
chetor metorayee...
maraseme dirooz ma ham tooye mamlekate kofrrrr be khoobi bargozar shod, jatt khalii
Mehrangiz Kar vaghan doost dashtanie... kheiliiii cooole o bahal ;)
kheilii jaleb bood ke bazia miamadan be man eteraz mikardan ke in marasem siasiiii bood, hahahahahaha
be ghole yeki az bache ha, too jahane sevom (dar hale pishraftt) goje kharidane sare koochatam siasie...
hamishe khandoon o shad bashii
سلام نیلوفر نازنین. خوش برگشتی!ا
منتظر آزاد شدن شادی و محبوبه و ژیلا ایم.
سلام.
خوشحالم كه آزاد شديد. اميدوارم شادي، محبوبه و ژيلا هم زودتر آزاد بشن تا يه تبريك اساسي به همتون بگم.
نیل عزیزم بگو سفر بعدی به کدام قله
است؟
دلتنگت بودیم حسابی
درود
به روز ام
بدرود
سلام. نمی دونی وقتی شنیدم آزاد شدید چه قدر خوشحال بودم. دوست داشتم این چند روز به بهانه ی دربند بودن شماها یه پست بذارم اما وقت نشد.
خیلی خوشحالم
راستش دربند بودنتون باعث شد که ما به خودمون بیایم و پس از مدت ها این فضای خفقان آور دانشگاه رو بشکنیم و تجمع بذاریم. ورودی های جدید باید یاد بگیرند که اعتراض کنند و حقشون رو بگیرند.
سلام. نمی دونی وقتی شنیدم آزاد شدید چه قدر خوشحال بودم. دوست داشتم این چند روز به بهانه ی دربند بودن شماها یه پست بذارم اما وقت نشد.
خیلی خوشحالم
راستش دربند بودنتون باعث شد که ما به خودمون بیایم و پس از مدت ها این فضای خفقان آور دانشگاه رو بشکنیم و تجمع بذاریم. ورودی های جدید باید یاد بگیرند که اعتراض کنند و حقشون رو بگیرند.
واااي چه قد خوشحالم كه خوبي و بيروني. كلي تو فكرت بودم. تو بلاگم هم يه عالمه كولي بازي در آوردم واست.
hey !!!
naghashishi !!
khoshhaalam ke khoobi vali narahatam ke daghooni !
daneshgah tehrania terekoondana !
Post a Comment
<< Home