Sunday, September 24, 2006

سندرم پاییزی


انتها

خط ,افق گشت و دایره, خورشیدی به فراز
من هیچ و ما هیچ, گرد خویش میگردیم
ابلهی بر جای خدایان, چوب و میزان در دست
اینجا جهان دیگریست شاید, پشت و رو
زندگان خوب تنها, در کار تقدیر مردگان خوب میپویند
من هیچ و ما هیچ, گرد خویش می گردیم
نیل

با تمام وجود معتقدم که مرز بین تمام تضادها خیلی باریکه. اما نمیدونستم بین اونایی هم که در یک طرف یک مرز کلی تعریف شدن هم بینهایت مرز هست. این مرزهای در هم , تار عنکبوتی ساختن که هممون توش گیر افتادیم و دست و پا میزنیم و گه گاه برای خلاص کردن خودمون مرزهای حتا اطرافیانمون رو سفت تر میکشیم. اما آخرش باز هم ...ا
پ ن: عکس از رضا در رودخانه کارون پشت سد کارون سه در ایذه روز آخر مسافرت شش روزه ی ما پنج نفر به خوزستان

0 Comments:

Post a Comment

<< Home