Wednesday, August 16, 2006

barcarolle


مدتها بود تمرین هیچ آهنگ جدیدی انقدر که آواز قایقرانان مندلسون خوب بود بهم حال نداده بود. شاید برای این که قسمت بیشتری از وجود خودمم با صدایی یواش و کمرنگ مثل ضربات موجهای کوچک به بدنه ی قایق به زندگیش ادامه میده و قسمتی کوچکتر اما قویتر آواز رو میخونه. شایدم یک عاشقانه ی آرام. ماهیهایی که با ضربات پارو ناگهان تغیر جهت میدن. ذهنم آماده ی شلوغی آدمها نیست.


در خلوت روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زنده گان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیباترین سرودها را
زیرا که مرده گان این سال
عاشق ترین زنده گان بوده اند
شاملو

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

مدتها بود تمرین هیچ آهنگ جدیدی انقدر که آواز قایقرانان مندلسون خوب بود بهم حال نداده بود. شاید برای این که قسمت بیشتری از وجود خودمم با صدایی یواش و کمرنگ مثل ضربات موجهای کوچک به بدنه ی قایق به زندگیش ادامه میده و قسمتی کوچکتر اما قویتر آواز رو میخونه. شایدم یک عاشقانه ی آرام. ماهیهایی که با ضربات پارو ناگهان تغیر جهت میدن. ذهنم آماده ی شلوغی آدمها نیست.


در خلوت روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زنده گان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیباترین سرودها را
زیرا که مرده گان این سال
عاشق ترین زنده گان بوده اند
شاملو


Nil Aziz
Nil kabir
:))

Wednesday, August 16, 2006 2:32:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

madar in fontet chieh indafeh? hichi khoondeh nemisheh.

Wednesday, August 16, 2006 4:33:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

یادش به خیر
انگار همین دیروز بود که نیل به بیگانه جواب میداد
گل زرد و گل زرد و گل زرد
به کی شکوه کند بیگانه از درد ؟
:))
یه چیزی بگو دیگه دهه

Thursday, August 17, 2006 5:37:00 PM  
Blogger Nil said...

چه بگویم به بیگانه که خود نیز بیگانه ام
یادش بخیر یه زمانی بودکه
Forever trusting who we are
And nothing else matters

Thursday, August 17, 2006 6:30:00 PM  

Post a Comment

<< Home