Saturday, October 14, 2006

کوهی پاییزانه با چاشنی ابر و باد و باران




واما دیروز انقدر هوا خوب بود که فقط باید به کوه میزدیم. با گروهی 11 نفره و با وجود باد و بارانی بسیار دوست داشتنی به راه افتادیم , قرار بود قله ی دارآبادو بریم که سر از بند یخچال در اوردیم و در بین راه به تعدادی دیگر از دوستان که مشغول کارآموزی سنگ نوردی برای بیگ وال بودن برخوردیم. منم قرار بود جزء گروه سنگ باشم اما هوا اونقدر عالی بود که نتونستم از کوه چشم بپوشم ودر اینجا دو نفر از گروه ما کم و به اون گروه اضافه شدند و ما ادامه دادیم. اما یکی از اعضای جدید که رفتاری چون کودکان 6 ساله داره و هر دو دقیقه میشینه و انرژی و زمان زیادی رو از گروه میگیره اندکی اعصاب رفقا رو به هم ریخت. چون نشستنهای متعدد تو کوه باعث سردی بدن و تولید اسید لاکتیک بیشتر و بردن انرژی مضاعف برای باز گرم کردن بدن میشه و ما به علت اینکه تعدادمون 9 نفر بود نمیتونستیم به دو گروه تقسیم شیم.خلاصه تا جانپناه شروین رفتیم و از اونجا تا پناهگاه شیرپلا. و از اونجا چهار نفره به سمت کلک چال راه افتادیم که به علت و جود باد و ابر و پوشش پاییزی گیاهان واقعا کوه زیبا شده بود و اولین برخورد من با پاییزی واقعا پاییزی.

مدتیه که قدرت و رفتار آدمها در رابطه با اون ذهنم رو مشغول کرده. به نظرم بخش مهمی از زندگی یا حتا تمامی اون وابسطه به قدرته. فرد استعدادهاش رو پرورش میده تا در زمینه های مختلف به قدرت بیشتری دست پیدا کنه. یعنی در وجود همه جاه طلبی هست و اونهایی که بهش آگاهی پیدا کردن معترفن که انسانهای جاه طلبی هستن و هر کی میگه نیستم, چرتی بیش نگفته و تنها به اون میزان خود آگاهی نرسیده. هنر هم که نوعی خلق کردنه میتونی عالی ترین نوع قدرت باشه. و کسانی هم که در پی هیچ قدرتی نیستن دلیل نبود این میل نیست بلکه تنها قسمت باسن فراخی وجودشون غالب شده.

...
سفر حجمی در خط زمان
و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن
حجمی از تصویری آگاه
که رمهمانی یک آینه بر میگردد

و بدینسان است
که کسی میمیرد
و کسی میماند
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد
مرواریدی صید نخواهد کرد
...
فروغ

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام نیل عزیز
راست گفته:
هر چه آبادی از رویش اندیشه ماست
ما سزاوار تقلای خودیم...
خوندمت رفیق

Sunday, October 15, 2006 3:14:00 PM  

Post a Comment

<< Home