Friday, October 27, 2006

خرابه ها


گل سنگها سبز میشن, روی همون گل سنگای قدیمی که خشک شدن و تا میای دلتو به سبزیشون خوش کنی باز یا گرمای داغ یا سرمای سرد ,تنها برای اثبات وجودشون میخشکوندشون !!!!ا وای به حال روزی که انسانی برای اثبات ... هوم

در دل من چیزی است, مثل یک بیشه نور, مثل خواب دم صبح

و چنان بی تابم, که دلم می خواهد

بدوم تا ته دشت, بدوم تا سر کوه

دورها آوایی است, که مرا می خواند

سهراب

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

نیل عزیز و گرامی
سلام
میدانی همیشه نوشته هایت را کلمه به کلمه دنبال میکنم
خیلی فکر شما بودم
خواستم بنویسم کاشکی نیل و قوقولی هم دست به قلم شوند ولی نمی دانم چرا ننوشتم
شاید شما بگی می دانم
;)
بهرحال خسته نشو از تداوم و همه گیری این بحث
شما هستید و کس دیگری نیست خودتان باید بحث کنید و نتیجه بگیرید
شاید همین نسبت به زمان ما خوش بختی بزرگی باشد
همیشه دلم میخواست برای اینجا پیغام بگذارم و تردید میکردم
حالا طلسمم شکست
آخرش هم میخواهم خیلی گله کنم از این جمله ات
پاییزانه Wednesday, October 04, 2006
این سال آخری هم تموم شه برم خلاص.
:)))
حرف آخر
دیگه هم ترو هر کی دوس داری به خودت نگو لیبرال باشه ؟

Wednesday, November 01, 2006 8:00:00 PM  
Blogger Nil said...

:)) من نفهمیدم چرا اکثرا میگن که به من میاد چپ باشم,اما چه کنم که لیبرالم :)))

Wednesday, November 01, 2006 11:55:00 PM  

Post a Comment

<< Home