Sunday, November 12, 2006

بجنبید که جنبیدن نکوست


خوب این طور که به نظرم میاد فراکسیون زنان توی دانشگاه با جلسه امروز راه افتاد.بالاخره بعد از یکی دو ساعت بحث توی انجمن علوم اجتماعی با بچه هایی که این ور اونور همدیگرو دیده بودیم اما اکثرا نمیشناختیم به این نتیجه رسیدیم که میتونیم از این پتانسیل قوی استفاده کنیم و یه نقطه عطف بین جنبش دانشجوئی و جنبش زنان به وجود بیاریم. از اونجا که هر کدوم در جایی فعالیت کرده ایم یا هنوز هستیم و اونجا هم به تحقیقات دانشجویان مطالعات زنان دسترسی داریم و هم امکاناتی که دفتر تحکیم و فراکسیون دموکراسی خواهان دانشگاه تهران میتونن در اختیارمون بزارن و بر پایه ی تجربیات و مطالعات خودمون به نظرم اگه درست پیش بریم میتونیم کار قوی ای رو ارائه بدیم. البته اگه از سد شکل گیری سازمانی اولیه و بحث های طولانیه آشنایی با عقاید همدیگه بشه سریع رد شد که بر اساس دیدگاه من فایده ی چندانی نداره. اگه میخوای کار کنی که شروع کن وگرنه تا میفا خالدون اعتقادات همدیگرو به چالش کشیدن که نکنه یه وقت بعدا مشکل پیش بیاد هیچ فایده ای ندارد.
سالروز آزادی بیان به لطف سنتی های انجمن اسلامی به مفتضحانه ترین شکل و بدون کوچکترین آزادی بیانی تو فنی پایین اجرا شد. آرمین با سخنرانیش که به نظرم انقدر که دولت الف نون اسم حوزه و دانشگاه رو با هم آورده اینم اشتباهی فکر کرده بود اومده حوزه سخنرانی و هی آیات قران میخوندو قصه ملائک و آدم وحوا تعریف میکرد. اونم از کولائی که تقریبا همین روش رو پیش گرفت و بچه ها خودشون رو کشتن که 5 دقیقه از وقتش رو بده برای تریبون آزادی که اجازش داده نشده بود و او هم نداد که نداد و بعد هم گفت با تریبون هیچ کدوم از مشکلاتتون حل نمیشه و.... و بعد که بچه ها از آغاجری قول گرفتن چند دقیقه از وقتش رو به تریبون آزاد اختصاص بده اون دختره ابله که مجری این خیمه شب بازی بود و کارش رو هم خیلی خوب بلد بود ختم جلسه رو اعلام کرد و نفهمیدیم چی شد که نه کدیور نه آغاجری صحبت نکردن و هیچ تریبون آزادی نیز برگذار نشد که نشد.
هوم کاملا مشخصه که طرفدارای دولت تو دانشگاه حالا با هر اسمی از بسیج و حزب الله گرفته تا سنتی انجمن اسلامی و غیره دارن شدیدا سازماندهی و آموزش دیده میشن و همین که میگن با سلاح طرف مقابل سعی کن از بین ببریش در پی هر اغتشاش دم از دموکراسی و پرسش نظر جمع میزدن. جمعی که مشخصا بیشتر افراد خودشون بودند. و البته در مقابل ما هم داریم یواش یواش قوانین رو از ریشه یاد میگیریم که خیلی هاش واقعا از بنیاد خراب است و به بحث کشیدن قانون اساسی کشور و کاستی ها و اشتباهات فراوونش میتونه منجر شه به زیر سوال بردن همه چیز.

در آن دوران
در ایرانشهر
همه روزش چو شبها تار
همه شبها ز غم سرشار
نه در روزش امیدی بود
نه شامش را سحرگاه سپیدی بود
نه یک دل در تمام شهر شادان بود
خوراک صبح و ظهر و شام ماران دو کتف اژدهاک پیر
مدام از مغز سرهای جوانان
این جوانمردان ایران بود
جوانان را به سر شوری است توفانزا
امید زندگی در دل ز بند بندگی بیزار
و این را اژدهاک پیر میدانست
از اینرو بیم و هراسش از جوانان بود

حمید مصدق

5 Comments:

Anonymous Anonymous said...

دانشگاه تشکل آزاد میخواهد
:))
سلام
http://www.isna.ir/main/PicView.aspx?Pic=Pic-823475-6&Lang=P
ما که عکسش رو دیدییم کلی حال کردیم

"تو پای به ره بنه دگر هیچ مپرس"
"خود راه بگویدت که چون باید رفت "

البته بخصوص کوهنورد ها میدونن که هر سنگی گردنه ای قله ای راهی داره
بیراهه از راه جداست
این منظومه کاوه ء حمید مصدق خیلی جا ها شانه به شانه ء آرش کسرایی می رود
( اگر اشتباه نکرده باشم)
فلسفه ء برگ سوراخ سوراخ رو هم نگرفتیم چی شد
این شوخی هم از خیلی وقت پیش تو دلم مونده
این دوستانی که به شما گفتن شما چپ هستید حتما از روی تاب چشماتون قضاوت کردن
:)))))))))))))))
شوخی کردم بابا یه شوخی کلاسیک و لوس
ببخشید

Tuesday, November 14, 2006 12:06:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

cheshmaayeh khodet chapeh! deha! bacheye loos!

Tuesday, November 14, 2006 6:49:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

salam rafigh
khoondamet!
ma in hafte jalaseye zanan dashtim.
chand ta khanoome 85i oomade boodan !man ke koli zogh kardam!
yade javooniaye parsale khodam oftadam!:D
va rast migooyad ou!
be rahe zendegie zendegi bayast bogzashtan!!:)
take care!

Tuesday, November 14, 2006 10:19:00 AM  
Blogger H. said...

nili jaan ,halesho bebar ke par berese invare aab enghadr mellat rahat va arooman ke az in band o basat ha khabari nist!!! va dele man laaakkkkk zade vase ye nimche ya hatta yek-chaharom che tashakol ya jalase motaleaati ya ye chizi az in khanevade!!!!
booossss

Tuesday, November 14, 2006 6:57:00 PM  
Blogger Nil said...

هوم البته من با برخی عقاید چپها موافقم ولی زیاد از روشهاشون خوشم نمیاد :))ها نگفتید اونها همون شله های دیزین بودن؟
هاها از این خواهر فرنگ رفته ی ما بترسید که بر شما خشم نگیرد
ا خوبه اتفاقا یکی از کارهایی که میخوایم انجام بدیم ارتباط با دانشگاه های دیگس در زمینه مطالعاتی و اینها حالا بعدا بیشتر صحبت مبکنیم
هیوی جان رفتی اونجا فیلت یاد هندستون کرده. نه عزیزم شما حال اونجا رو ببر بنا به دلیلی که بنا به دلائل تربیتی اینجا ننوشتم و تو وبلاگ خودت نوشتم :))

Wednesday, November 15, 2006 12:19:00 AM  

Post a Comment

<< Home