Sunday, November 27, 2005

ابوالهول

چندی ملول از خود شد
چندی است راه های رفته را می جوید
و تازگی ها باز هم
شیفته نرفته ها شده
..........................
در نهان سوخت
نه از باورش
بلکه از جسارتی که دیگر نمی یافت
برای بی باوری


دیری در قفس ماند
ان گریزپا
دیری می هراسید
از زندان بان چوب به دست
اکنون هراسان به راهش می رود
هر چیزی او را کله پا می کند
حتا سایه یک چوب دست
نیچه - اکنون میان دو هیچ

0 Comments:

Post a Comment

<< Home