من ژولیده به آراستگی خندیدم
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران
پر مرغان نگاهم را شست
خواب رویای فراموشی هاست
خواب را در یابم
که در آن دولت خاموشیهاست
...............................
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
...............................
من به بی سامانی
باد را می مانم
من به سرگردانی
ابر را می مانم
من به آراستگی خندیدم
من ژولیده به آراستگی خندیدم
............................
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
آبی خاکستری سیاه- حمید مصدق
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران
باران
پر مرغان نگاهم را شست
خواب رویای فراموشی هاست
خواب را در یابم
که در آن دولت خاموشیهاست
...............................
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
...............................
من به بی سامانی
باد را می مانم
من به سرگردانی
ابر را می مانم
من به آراستگی خندیدم
من ژولیده به آراستگی خندیدم
............................
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
آبی خاکستری سیاه- حمید مصدق
0 Comments:
Post a Comment
<< Home