Tuesday, May 16, 2006

هوم


ق ن : هه هه از این عکسه خیلی خوشم میاد. توی شوشترروی کارون , بعدشم بارون شدیدی گرفت .منو بگیرید نپرم تو کارون دهه! ا
حال گیری! حال گیری! قرار بود پنج شنبه جمعه برنامه ی قله ی کهون که از قلل پرت البرز مرکزی است رو اجراکنیم که برنامه بهم خورد و من که داشتم از کار آموزی یخ و برف فدراسیون در میرفتن مجبورم آخر هفته های این هفته و هفته ی دیگرو تو حسن در بگزرونم و هی قل بخورم پایین و ملق بزنم و سعی کنم سقوط نکنم!!! البته این آموزش ها یه بار جونمو نجات داده اما الان حسش نیست. به خصوص که از وقتی عکس های کهون رو دیدم و گلهای رنگا رنگ و چشمه های جوشان و همه جا تا آخرین حد ممکن پوشش سبز, دشت های گل متعدد و هر دشت به یک رنگ و به خصوص این که به علت دوری از جاده ی اصلی خیلی کم صعود شده, تقریبا دیوانه شدم و هر طور هست میخوام برم اون جا. احسان هم گفت این عکسها بیست درصد زیبایی منطقه هم نیست.! و من دوست دارم این زیبایی رو ببینم و باز احساس شناور بودن رو حس کنم.گلها و کوه ها و چشمه ها به دور از آدمیان, تنهایی و نشاط فوق العاده و حضور آدمهایی که خیلی راحت سکوت میکنند و بدون پرسیدن سوالی تو رو به حال خودت میذارن و چادر زدن در سکوت کوهستانی شدیدا سبز, خلاقیت هر انسان بی ذوقی رو به قل قل میندازه. امیدوارم این برنامه هم مثل برنامه ی اسکی کوهستان که ابتدا به هم خورد و بعد اجرا شد , اجرا بشه. من شدیدا به پرواز نیاز دارم.

گرگ دارای فضایلی نیز هست:
نمی توانی چیزی جز صداقت در وجود آنها ببینی. هرگز اضطرابی ندارند. همیشه میدانند چکار کنند و نسبت به هم چگونه رفتاری داشته باشند. چاپلوسی هم را نمیکنند و مزاحم کسی نمی شوند.تظاهر نمی کنند. هر چه که باشند همان می نمایند...
.....
فریاد زد: ( صبر کن, پس رقص که اصلا بلد نیستی؟ حتا اگر وان استپ باشد؟ و آن وقت میگویی که در زندگی خیلی مرارت گشیده ای؟....) ا

گرگ بیابان – هرمان هسه

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

"hozoro" chera ba "zaye dastebil dar" neveshti?
:)

Tuesday, May 16, 2006 10:18:00 PM  
Blogger Nil said...

هوم, چرا دوروغ می گی :))

Tuesday, May 16, 2006 10:23:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

هوم باز مارو یاد خدای خوش خنده انداختی و قربانی شدن و این صوبتا
:((

Tuesday, May 16, 2006 10:31:00 PM  

Post a Comment

<< Home