نمیدونم چرا ذهنم انقدر خسته شده فکر کنم یه کم از مشغولیاتم رو باید کم کنم.اما کدومشو؟ دانشگاه وانتشارات و کتاب و مبلاگ گردی وکافه نشینی و ویستا وشعر و پیانو وانگلیسی و کوه و اسکی و فلسفه و سیاست و فمینیسم و سیتنیسم ومقاله نویسی یا خوردن و خوابیدن وبازی با زورو گربه پشمالوی زشتم و حموم و مهمونی؟
من شدیدا به مجسمه تراشی با چوب علاقه دارم کسی میدونه چه جوری باید شروع کنم؟هوم عقل میگه وقت نداری اما حالا یه کاریش میکنم استعداد فوق العاده برای پیدا کردن وقت برای کارای مورد علا قه دارم مثلا شاید بتونم یه کم از وقتی که برای جم کردن اتاقی که هیچ وقت جمش نمیکنم بزنم و به همون اتاق یه مقدار تراشه چوب هم اضافه کنم. هوم فکر خوبیه